به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، جمشید انصاری در مورد وضعیت سازمان امور اداری و استخدامی کشور، اظهار داشت: به لحاظ انتزاع دو بخش سازمان برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی، باید روند خود را طی کند که پیش از این برخی معاونتها در یک سازمان ادغام شده بود. مثلاً معاونت حقوقی، مجلس، پشتیبانی، مالی، تدارک، روابط عمومی و دفتر ریاست ادغام شده بود که تفکیک اینها نیاز به زمان دارد.
رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور، در مورد لایحه دائمی شدن و اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری و موضوع نظام هماهنگ پرداختها، اظهار داشت: لایحه قبل از تشکیل سازمان امور اداری و استخدامی به دولت ارائه شده است و جلسات مختلفی در کمیسیون اجتماعی و دولت الکترونیک داشته و آنچه در کمیسیون نهایی شده، در اختیار دولت است.
وی ادامه داد: جمعبندی آخر در دولت انجام خواهد شد و پس از تصویب به مجلس ارسال میشود.
معاون رئیس جمهور در مورد برنامه سازمان امور اداری و استخدامی کشور برای عدم تکرار موضوع فیشهای حقوقی و نجومی، عنوان کرد: دولت در این باره تصمیمگیری کرده و سقف حقوقها را برای دستگاههای حاکمیتی و بنگاهها و شرکتهای دولتی تعیین کرد. قبلاً نیز آنچه در مورد فیشهای حقوقی عمل شده یک بخش قابل توجه بر اساس اختیارات قانونی بوده، اما معمولاً از سقف این اختیارات استفاده شد که اکنون محدود شده است.
رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور، افزود: پیشبینیهایی در مورد حقوق در ضوابط اجرایی بودجه و شورای حقوق و دستمزد انجام داده است.
انصاری در مورد اینکه گفته شده هلالاحمر نیز از مصوبه دولت تبعیت نمیکند، تصریح کرد: اطلاعی از این موضوع ندارم و از شما میشنوم، معمولاً وقتی مصوبات دولت ابلاغ میشود، همه موظف هستند تبعیت کنند، اگر این طور باشد، تخلفات گزارش شده و رسیدگی میکنند.
وی در پاسخ به این سؤال که چه دستگاهی باید تخلفات را رسیدگی و گزارش دهد، گفت: وقتی قانون را برای مردم مینویسیم، فرض بر این است که قانون اجرا میشود و دستگاههایی بر اجرای قانون نظارت میکنند که اگر تخلفی مشاهده شد، به دستگاهها گزارش میدهند.
معاون رئیس جمهور در پاسخ به این سؤال که قانون تا پیش از این بوده، اما نظارتی صورت نگرفت، بیان داشت: دستگاههای نظارتی مانند دیوان محاسبات، ذیحسابان وزارت اقتصاد در دستگاهها، سازمان بازرسی کل کشور و مدیریت دستگاهها وظیفه نظارت دارند و باید نظارت کنند.
انصاری در مورد وضعیت استخدامهای دولتی عنوان کرد: استخدام بلاتکلیف در دستگاهها وجود ندارد. مجوز استخدام به آموزش و پرورش داده شد و باید فرآیند اداری آن طی شود. تقسیمبندی مناطق و رشتهها زمان بر بوده و روال آن طی میشود و طبق زمان بندی استخدامها انجام خواهد شد.
وی با بیان اینکه فرآیند ثبتنام 19 هزار و 400 متقاضی انجام شده است، گفت: قرار بود آزمون این استخدامها 19 شهریور ماه باشد، اما تصمیم بر این شد که با آزمون فرهنگیان برگزار شود. این استخدامها برای همه دستگاههای متقاضی بود.
انصاری ادامه داد: مجوز استخدام معلمان نیز صادر شده و قرار بر این است که همه آزمونها در یک تاریخ باشد، بنابراین پس از ثبتنام فرهنگیان، آزمون برگزار میشود.
رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور، گفت: فعلاً برنامه استخدامی دیگری تا پایان سال وجود ندارد.
تاريخ : شنبه 13 شهريور 1395
ساعت: 17:39 ا
نویسنده :
حسن محمد زاده
ا
برچسبها: آزمون استخدامی ۱۹ شهریور لغو شد
به گزارش گروه فرهنگی جام نیوز، گیتی معینی با اشاره به اینکه مدتی هم در برنامه «نقره بارون» در رادیو ایران اجرا داشت، اظهار کرد: من مدتی بود که فقط همین برنامه رادیویی را داشتم که در آنجا اجرا می کردم و به معضلات اجتماعی می پرداختیم اما همان هم قبل از ماه مبارک رمضان به پایان رسید. چند سالی است که در تلویزیون بازی نداشته ام و بسیاری از همکاران هم سن من نیز افسرده شده اند. ما مریض می شویم و نیاز به پزشک داریم اما حتی ممکن است پول پزشک را هم نتوانیم، پرداخت کنیم.
این بازیگر در ادامه با اشاره به دستمزدهای رادیو عنوان کرد: رادیو هر جلسه ۵۰ هزار تومان به ما می دهد و از مهر ماه سال ۹۴ تا ابتدای سال ۹۵ حدود یک میلیون و خرده ای برای من ریخته اند. ما معترض هم نمی شویم چون رادیو واقعا بودجه ای ندارد و من خودم هم سال هاست که با رادیو گره خورده ام و این حوزه را دوست دارم اما کار تصویر بودجه های مناسبی دارد درحالیکه به ما تعلق نمی گیرد.
گیتی معینی با اشاره به اینکه چندی پیش خواسته سکه خود را که دستمزدش از یک سریال بوده است بفروشد، گفت: آن زمان دستیار تهیه کننده به من سکه ای داده بود که چندی پیش برای فروش آن رفتم اما به من گفتند که سکه تقلبی است.
این بازیگر همچنین ادامه داد: گاهی هم کار می کنیم، ابتدا مبلغی می دهند و بعد از آن باقی هزینه را نگه می دارند و یا می گویند. بعد از بازی دیگر نمی توانید عوامل کار را پیدا کنید و دستمزد خود را با آنها تسویه کنید.
معینی با اشاره به اینکه سرپرست خانوار است درباره پیشنهادهای کاری عنوان کرد: من اکنون پنج سال است که بیکارم و پیشنهادی ندارم و تنها یک روز در سریال «برادر» بازی کردم. آخرین بار هم قرار بود در سریال «در حاشیه ۱» بازی کنم و پنج روز هم آنجا کار کردم اما یک باره کنار رفتم و یک نفر دیگر را به جای نقش من انتخاب کردند و دلم را شکستند. آقای مدیری هیچ کس را نمی پذیرفت اما از من پذیرایی کرد و بعد چطور دلش آمد که من را به راحتی کنار بگذارد./ مهر
تاريخ : شنبه 13 شهريور 1395
ساعت: 17:37 ا
نویسنده :
حسن محمد زاده
ا
برچسبها: بازیگر زن: مهران مدیری دلم را شکست
جریان سیاسی خاص یا همان اصلاحطلبان، طی 25 سال گذشته رونمایی جدیتری از رفتار، شمایل و گفتمان خود داشتهاند.
رونمایی آشکاری که البته قضاوتهای واقعیتری را نیز نسبت به آنها در اذهان عمومی شکل داد.
اصلاحطلبان حالا 15 سال است که در هیچ انتخاباتی، نتوانستهاند رأی اکثریت مردم را از آنِ خود کنند.
این رخداد جاری نیز به قول ابراهیم اصغرزاده البته یک «کنشگری در خلأ» نبوده است.
مردم به روشنی دیدهاند که اعاظم اصلاحطلب و نزدیکان آنها چطور در اواسط دهه 70 شمسی، خواستار دائمالعمر شدن ریاستجمهوری آقای هاشمی بودند.
پس از آن نیز در دولت اصلاحات صدای لیبرالیسم و سکولاریم به نحو آشکاری از جبهه اصلاحات بگوش رسید.
ماجرای تحصّن نمایندگان اصلاحطلب در مجلس ششم، سکوت در مقابل خطاهای حلقه انحرافی، فتنه سال 88، عدم برائت از متخلفین و مفسدین اصلاحطلب و... نیز برگهای دیگری بودند که هریک در طول این 25 سال به پرونده قطور اصلاحطلبان یا همان «جریان چپ» افزوده شدند و سبب شکلگیری نگاهی واقعیتر به آنها در سپهر سیاست ایران شدند.
در این میان اما چند سالیست که «دروغهای نجومی جریان خاص به افکار عمومی ایران»، سر و شکلی جدیدتر به آن نگاه واقعی در پیشگاه مردم داده و بر عمق آن افزوده است.
1_ «تقلّب» در انتخابات سال 88
حالا که بیش از 7 سال از فتنه سال 88 میگذرد، ماجرای نادرستی ادعای عجیب اصلاحطلبان در آن سال بر همه آشکار شده است.
در این زمینه حتی اصلاحطلبانی نظیر سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده و ... نیز در خلوت و جلوت اذعان کردهاند که در سال انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم، هرگز تقلّب رخ نداده بود.
آنها حتی شعار معروف «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را هم پس گرفتند و گفتند از اساس، کار ما نبوده است. و در ماجرای پاره شدن عکس امام راحل در فتنه نیز اینطور گفتند که این کار، کارِ صدا و سیما و تصویرسازی بوده است نه کار ما!
در میانه این انکار و تکذیب اما اصلاحطلبان هنوز و هرگز حاضر به عذرخواهی از ادعای تقلّبی که منجر به قتل و غارت بیتالمال و از بین رفتن بسیاری از فرصتهای کشور شد، نیستند...
و با اینکه مقامات ارشد نظام از فتنه تحت عنوان «خط قرمز» یاد میکنند اما مشخص نیست چرا چهرههای جریان خاص حاضر به برائت و «عذرخواهی» نیست و نه تنها هزینههای این رودرویی با نظام را نیز به جان خریده بلکه همچنان ترجیح میدهد واقعیت سال 88 را به مردم نگوید.
2_ حمایت از روحانی در انتخابات 92
جریان سیاسی خاص درباره حمایت از آقای روحانی در انتخابات سال 92 نیز راستش را به مردم نگفت!
آنها از یکسال قبل از آن مشغول تبلیغ زیر پوستی آقای هاشمی رفسنجانی بودند و ردّ صلاحیت او نیز در مخیّله آنها نگنجیده بود.
در این زمینه حتی مخالفان اسمی آقای هاشمی مثل «عباس عبدی» هم حتی در صحبتهای خود کسی با مختصات آقای هاشمی را بعنوان کاندیدای اصلاحطلبان معرفی میکردند.
و یا مثلا علی یونسی، دستیار فعلی آقای روحانی در یک مصاحبه خود اگرچه حاضر نشد از شخص خاصی نام ببرد اما تأکید کرد که در انتخابات 92 به کسی رأی میدهد که مرد عبور از بحران باشد!
با این حال اما پس از ردّ صلاحیت آقای هاشمی، ستاد اصلاحات و شخص آقای هاشمی در سکوتی مطلق فرو رفتند و حاضر به دادن یک بیانیه رسمی هم در دفاع از هیچ کاندیدایی نشدند.
اصلاحطلبان پس از آقای هاشمی دیگر کاندیدایی نداشتند که بخواهند به آن فکر کنند و تکلیف محمدرضا عارف هم که مشخص بود...
حسین مرعشی چند ماه قبل از انتخابات، مصاحبه و تأکید کرده بود که «عارف کاندیدای اصلاحطلبان نیست».
اما از آنجا که افکار عمومی، عارفِ بدون بدنه حامی اجتماعی و سازمان رأی را بعنوان کاندیدای اصلاحطلبان شناخته بودند؛ جریان اصلاحات برای اینکه شکست دیگری را پس از فتنه سال 88 و پس از تحریم انتخابات مجلس نهم تحمل نکند؛ دست آخر وی را به لطایفالحیل از صحنه انتخابات کنار کشید و عارف هم 2 روز مانده به انتخابات و بدون نام بردن از هیچ فرد خاصی در بیانیه خود؛ از صحنه کنار رفت.
و این یعنی اینکه کنار رفتن عارف به نفع روحانی هم فیالواقع یک بلوف سیاسی بیشتر نیست.
حقیقتی که محمدصادق خرازی، سال گذشته از آن پرده برداشت و در یک مصاحبه گفت: آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار نرفت.ایشان خودشان کنار رفتند. نامی از کسی نبردند…آقای عارف تحت فشارهای مختلف بود.
برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات 92 و فرار از تکرار دوباره جرم «تحریم انتخابات»، حضور بدون کاندیدا و تأکیدات غیر مسئولیتآور و تلویحی به رأی به روحانی بود.
برنامهای که البته پس از پیروزی روحانی در انتخابات، وارد فاز «أنا شریک» شد و اصلاحطلبان بدون اینکه حتی یک قدم رسمی برای روحانی برداشته باشند اما به ناگاه ادعا کردند که حامیان اصلی روحانی در انتخابات 92 بودهاند و اگر تلاشهای آنها نبود، روحانی هرگز به پاستور نمیرسید...
3_ بورسیههای غیر قانونی
استیضاح «رضا فرجیدانا» وزیر آموزش عالی دولت یازدهم، نخستین استیضاحی بود که در دولت روحانی صورت میگرفت.
استیضاحی البته با یک حاشیه جنجالی مهم به نام بورسیههای غیر قانونی!
ادعای بورسیههای غیر قانونی اگرچه چند ماه پس از روی کار آمدن دولت روحانی بصورت زمزمه شنیده میشد اما در روزهایی که مسئله استیضاح جدی شد؛ سر و صدا پیرامون آن ادعا هم جدیتر شد و جریان سیاسی خاص در کنار چند چهره دولتی صراحتاً و رسماً اعلام کردند که در دولتهای نهم و دهم به بیش از 3 هزار نفر بورسیه غیر قانونی اعطا شده است.
و این تیترهای اول و عکسهای پرطمطراق جریان خاص بود که در رسانههای این جریان دست به دست میگشت تا به مردم القا کند در دولت سابق 3 هزار نفر بورسیه تحصیلی غیر قانونی دریافت کردهاند!
مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات در این زمینه اعلام کرده بود که دولت سابق مرتکب «فساد علمی»! شده است.
در این زمینه حتی رئیس جمهور روحانی هم تلاش کرد از قافله عقب نماند و طی اظهاراتی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها در مهر 93 گفته بود:
«ما در طول یک سال گذشته 4 وزیر و سرپرست را تجربه کردیم از آقای میلیمنفرد خواهش کردیم تا مسئولیت وزارت را بپذیرد که البته مجلس نپسندید. از آقای توفیقی خواستیم که سرپرست وزارت شود و بعد از یمین و یسار فشار آوردند که وی را معرفی نکنید و ما نیز سر فرود آوردیم تا دانشگاه و کشور آرام باشد. فرجی دانا را آوردیم و وی شروع به کار کرد ولی«بورسیه و ما ادراک ما البورسیه.»!
او قبل از آن و در شهریور 93 نیز طی اظهاراتی در همین رابطه گفته بود: «دولت در مبارزه با فساد از جمله فساد در دانشگاه، فساد در مدارک علمی یا فسادی که در زمینه بورسیهها وجود دارد، جدی خواهد بود و مبارزه با فساد را ادامه خواهد داد…
با تمام این اوصاف اما پرونده بورسیهها توسط وزارت علوم، قوه قضائیه و کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی پیگیری و دست آخر مشخص شد که این ادعای اصلاحطلبان هم درست نبوده و «فقط 36 نفر» و آنهم به دلیل ارائه اطلاعات غلط، بورسیه غیر قانونی دریافت کردهاند.
و اصلاحطلبان پس از مشخص شدن اصل ماجرا تنها به «سکوت» بسنده کردند.
در خاتمه قطعی این ماجرا نیز، سخنان تعیین کننده رهبر معظم انقلاب بود که سال گذشته در یک سخنرانی و در اشاره به جنجال بورسیهها فرمودند:
«یکی از غلطترین کارهایی که در این یکی دو سال اخیر اتّفاق افتاد، این مسئلهی بورسیهها بود. اگر راست هم بود این حرف -که البتّه بعد تحقیق کردند، معلوم شد به آن شکل، راست هم نیست؛ آنطوری که روزنامهها با آن بازی کردند هم نبود؛ به ما گزارشهای دقیق و بر اساس بررسیها دادند- راهش این نبود که ما مسئله را روزنامهای کنیم. یک تعدادی برخلاف قانون یک امتیازی بهدست آوردند؛ خیلی خب، راه قانونی وجود دارد: لغو کنند آن امتیاز را؛ سروصدا ندارد. جنجال درست کردن، حاشیه درست کردن است و این سمّ برای محیط علمی است که بایستی با آرامش کار خودش را دنبال بکند. این سم را متأسّفانه افرادی بر اساس همان پایههای بینش فکریِ مبنی بر سیاسیکاری و سیاستبازی به کام دانشگاه کشور ریختند؛ چرا؟ علاوه بر اینکه ظلم هم شد -به خیلیها ظلم شد- هم خلاف قانون بود این کار، هم خلاف تدبیر بود این کار، هم خلاف اخلاق بود؛ آنوقت مدام دم از اخلاق هم میزنند. توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند! این کار اخلاقی بود؟
4_ ادعای فساد در شهرداری تهران!
ادعای فساد در شهرداری تهران تازهترین موضوعی است که جریان خاص، سعی در القای آن دارد.
ماجرا نیز به یک نامه غیر رسمی سازمان بازرسی برمیگردد که طی آن به وجود چند سؤال از شهرداری تهران درباره واگذاری املاک در قالب تعاونیهای مسکن اشاره شده است.
اما اصلاحطلبان در اشاره به همین نامه و با تلویح و تلمیح از «تخلف شهرداری تهران در بحث واگذاری املاک به برخی از مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر» سخن میگویند! و حتی انتظار داشتند که انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر تهران را نیز تحت تأثیر قرار دهند.
این در حالی است که هیچ سند رسمی در این رابطه وجود ندارد و در انتهای مسیر جنجال پیرامون فساد در شهرداری تهران نیز نه تنها هیئت رئیسه شورای شهر تهران اصولگرا باقی ماندبلکه فقط اصلاحطلبان مجلس و شورای شهر تهران، به تازگی خود را ملزم به تحقیق و تفحّص از شهرداری تهران اعلام کردهاند.
محمدباقر قالیباف، شهردار اصولگرای تهران نیز طی نامهای سرگشاده به دادستان کل کشور، خواستار رسیدگی قوه قضائیه به این قضیه شده و اعلام کرده است که هیچ خط قرمزی در مبارزه با فساد ندارد.
خواستهای که البته اصلاحطلبان خاطره خوشی از آن ندارند و درخت تحقیق و بررسیهای کارشناسانه هیچگاه برای آنها میوه نداده است.
در همین حال، اخیراً خبری در رسانهها منتشر شده است مبنی بر اینکه ستاد جریان خاص طرحی 5 مرحلهای را برای تخریب اصولگرایان تدارک دیده است که فرجام آن قرار است به انتخابات ریاست جمهوری برسد.
طرحی که لیدر اصلاحطلبان نیز فرمان اجرای آن را امضا کرده و مشخص نیست تخریب شهرداری تهران، مانور آغاز یا مرحله اول آنست...؟!
*«ناراستی» پایان ماجرا نیست/دردسرهای پسافتنه برای جریان خاص
اگرچه شوربختانه باید اذعان کرد زمان کِی رسیدن روزگار دست برداشتن جریان خاص از عادت زشت ناراستی با مردم مشخص نیست؛ اما بایستی به این حقیقت هم توجه داشت که این هرگز پایان ماجرا نیست.
اصلاحطلبان با دردسرهای پسافتنه هم مواجهاند اما گویا درباره آنها به تدبیری جز تخریب اصولگرایان دست نیافتهاند.
«حقوقهای نجومی»، «عدم برائت از سران فتنه»، «کنایه به نظام در ماجرای اعدام منافقین در سال 67»، «عدم همراهی با سیاستهای کلان کشور در بحث مقاومت و حمایت از کشورهای منطقه» و «بیدستاوردی برجام و احتمال شکست رسمی آن» جملگی مقولاتی هستند که به نظر میرسد جریان خاص باید تکلیف خود را نسبت به آنها مشخص کند.
تکلیفی که اگر انجام داده نشود، هیچ بعید نیست ماحصلی بزرگتر از 15 سال شکست در تمام انتخاباتها را نیز عاید اصلاحطلبان کند.
تاريخ : شنبه 13 شهريور 1395
ساعت: 17:33 ا
نویسنده :
حسن محمد زاده
ا
برچسبها: از تقلّب در انتخابات 88 تا جنجال بورسیهها و ادعای فساد در شهرداری تهران
دیلیمیل در گزارشی نوشت: زمانیکه «سالی جونز» در سال 2004 در کنار همسر و نوزاد پسرِ تازه متولدشدهاش در بیمارستان عکس یادگاری انداخت، هیچ تفاوتی بین او و هزاران مادر انگلیسی دیگری که عکس آنها و کودکانشان در آلبومهای خانوادگیشان به چشم میخورد، وجود نداشت. همانطورکه در تصویر زیر مشاهده میکنید، لبخند او به دوربین در زایشگاه شهر گیلینگهام در حالیکه نوزاد خود را در آغوش گرفته است، شبیه هر مادر مهربان دیگری است.
اما این عکس نقطه شروع داستان یک خانواده به ظاهر خوشبخت است که 12 سال بعد یک پایان تلخ را برای خواننده رقم میزند. «جوجو» - نوزادی که در این عکس به خواب رفته است - اکنون یک قاتل بالفطره داعشی است که هفته گذشته تصویر او در ویدئوی تبلیغاتی جدید داعش در حالیکه همراه با 4 نوجوان دیگر انگشتش را برای شلیک به سر یک اسیر کُرد برروی ماشه گذاشته بود، به سراسر جهان مخابره شد و «سالی جونز» - مادر مهربان این عکس - اکنون یک تروریست 47 ساله خطرناک داعشی است که در سال 2013 به همراه فرزندش که در آن زمان تقریباً 10 ساله بود و یک تروریست داعشی دیگر که پس از متارکه با همسرش با او ازدواج کرده بود، به سوریه فرار کرد.
تصاویر تکاندهندهای که امروز از این مادر و فرزند در سایتهای اینترنتی مختلف وجود دارد، هیچ شباهتی با تصویر مهربانی که از این دو در زایشگاه گیلینگهام ثبت شده است، ندارد. اما این کودکِ سابقاً معصوم چطور به دست مادر شرورش به یک قاتل داعشی بالفطره تبدیل شد؟
هفته گذشته پدر این کودک در گفتگو با رسانهها اعلام کرد که همسرش پس از جدایی از او در سال 2013 مخفیانه با یک تبعه انگلیسی دیگر برای کمک به داعش به سوریه فرار میکند و پسرش را نیز بدون اطلاع او با خودش میبرد. اکنون، مادربزرگ جوجو که در فیلم جدید داعش از او با عنوان «ابوعبدالله البریطانی» نام برده میشود، نیز جزئیات بیشتری را از دوران کودکی نوه خود در اختیار رسانهها قرار داده است.
او میگوید نوه اش در کودکی هیچ تفاوتی با کودکان هم سن و سال خود نداشت و حتی برخلاف برخی از دوستانش به حشرات و حیوانات کوچک نیز آزار نمیرساند؛ اما مادرش پس از گرایش به سمت داعش او را به گونهای تربیت کرد که دیگر نتواند معصومیت یک کودک را در خود داشته باشد.
مادربزرگ جوجو میگوید پس از فرار سالی جونز به سوریه، نوهاش تا مدت کوتاهی با او تماس میگرفت؛ اما مادرش همیشه در کنار تلفن میایستاد و اجازه طولانی شدن صحبت را به او نمیداد تا اینکه زندگی او به حدی تغییر کرد که دیگر هیچ تماسی بین آنها صورت نگرفت.
او میگوید نوهاش پس از اطلاع از نقشه مادرش برای خروج پنهانی از انگلیس به شدت دچار استرس و اضطراب شده بود و از او خواسته بود مانع خروج او و مادرش از انگلیس شود. اما زمانیکه او از مادرش - سالی جونز - در این باره سوال کرده بود، او گفته بود که فرزندش اشتباه میکند و آنها تنها قصد دارند برای گذراندن تعطیلات برای مدت کوتاهی به ترکیه بروند. اما او در واقع به همراه شوهر 20 ساله خود قصد رفتن به شهر رقه در سوریه را داشت.
سالی جونز پس از پیوستن به داعش نام «سکینه حسین» را برای خود انتخاب کرد و نام جوجو را نیز به «حمزه» تغییر داد. مادربزرگ جوجو میگوید در آخرین تماس تلفنی او با نوهاش، جوجو به او گفته بود مادرش به اجبار از او خواسته است همسر داعشیاش را "پدر" خطاب کند.
تاريخ : شنبه 13 شهريور 1395
ساعت: 17:26 ا
نویسنده :
حسن محمد زاده
ا
برچسبها: مادرانگلیسی چطورپسر ده سالهاش را تبدیل به جلادداعشی بالفطره کرد